آمار
- بازدید امروز: 91
- بازدید دیروز: 1072
- بازدید کل: 2291689
گفتگو با آنا ثانی طراح لباس بازیگران

بیتوجهی به ارائه محصولاتی متنوع و خلاقانه از یک سو، و نگاه بیتفاوت مردم جامعه به موضوع لباس از سویی دیگر، عواملی بود که باعث شد در سالهایی طولانی لباس اجتماع ما فقط وسیلهای برای پوشاندن بدن باشد و هیچ جنبه زیباییشناسانهای در آن وجود نداشته باشد.
برای انتخاب لباس هم باید پیش متخصص رفت!
اما در چند سال گذشته حرکتهای مختلفی در زمینه طراحی لباس آغاز شده است که همه آنها توسط افرادی شکل گرفته که به لباس با نگاهی دیگر مینگرند. "آنا ثانی" یکی از کسانی است که برای لباس و پوشش جامعه اهمیت زیادی قائل شده و با دیدگاهی زیباییشناسانه و ایدههایی خلاقانه به یکی از معروفترین و پرکارترین افراد فعال در این عرصه تبدیل شده است. او علاوه بر طراحی لباس اجتماع، لباسهای زیادی برای بازیگران مختلف طراحی کرده که یک نمونه از آنها را در اختتامیه جشنواره فیلم فجر بر تن مریلا زارعی دیدیم. او همچنین فعالیتهایی در زمینه دستیاری طراح صحنه و لباس در کارهای مختلفی مانند سریال تلویزیونی "یک مشت پر عقاب"، فیلمهای سینمایی "کلاغ پر"، "پنالتی" و "پروانه شو" و تئاترهایی مانند "همچو کوچه بیانتها" داشته است.
از شروع کار خود بگویید.
من در مقطع دبیرستان ابتدا گرافیک خواندم و بعد به طراحی دوخت و لباس تغییر رشته دادم. آن زمان این رشته طرفداران زیادی نداشت و کسانی که در آن تحصیل میکردند با مخالفت خانواده وارد این رشته میشدند. در خانواده ما هم فقط پدرم راضی به این کار بود. بعد از دبیرستان در دانشکده شریعتی طراحی لباس خواندم ولی چون فوقدیپلم راضیام نمیکرد وارد دانشگاه سوره شدم و در رشته نمایش عروسکی تحصیل کردم. من با نیت طراحی صحنه و لباس وارد دانشگاه شدم ولی متاسفانه آن سال دانشگاه سوره در این رشته پذیرش نداشت بنابراین تنها رشتهای که با مواد و متریال سروکار داشت نمایش عروسکی بود و من چون اصولا کار با مواد را دوست دارم .
فعالیت حرفهای خود را چگونه شروع کردید؟
در فاصله فوق دیپلم تا پایان دوره کارشناسی جذب تلویزیون و سینما شدم و کار خود را از تئاتر و بعد گروه کودک شبکه یک شروع کردم. بعد از آن وارد سریالها و سینما شدم و کار طراحی صحنه و لباس انجام دادم که تجربیات بسیاری از آنها کسب کردم. اما میتوانم بگویم بزرگترین تجربه من که مانند یک دانشگاه از آن آموختم، پروژه "مختارنامه" بود که من 5 سال به عنوان صحنهآرا آنجا مشغول به کار بودم. این دوره کاری من در رسانههای مختلف از 18 سالگی که از تئاتر شروع کردم تا به آخر حدود 14 سال کشید. همدورههای من خیلی سریع وارد طراحی لباس شدند چون بعد از 7-8 سال دستیاری به آنها اجازه داده میشد که از کارهای کوچک فعالیت خود را شروع کنند. ولی علاقه من به شاگردی در محیط خیلی زیاد بود و با وجود اینکه از سال هشتم فعالیتم، پیشنهاد طراحی داشتم آنها را نپذیرفتم. تا اینکه تصمیم گرفتم اگر قرار است طراح باشم به صورت شخصی این کار را بکنم، پس وارد فضای بیرون از محیط سینما شدم.
شما طراحی لباس را با تئاتر، سینما و تلویزیون شروع کردید. چه تفاوتهایی بین این کار و طراحی لباس برای اجتماع میبینید؟
تفاوتهایی دارند ولی جالب است که خیلی خوب مکمل یکدیگر هستند. یک خوبی سینما و تلویزیون این بود که به ما یاد داد بر اساس شخصیتپردازی طراحی کنیم. یعنی مرا در یک قالب خاص قرار داد، چون در سینما باید یک دوره تاریخی را نشان دهی که شخصیتهایی در آن وجود دارد و بازتابی از این شخصیت باید دیده شود. همچنین در سینما و تلویزیون محدودیتهایی وجود دارد که باید رعایت شود برای همین وقتی خواستم لباسی طراحی کنم که در خیابان پوشیده شود دست من خیلی باز شد. طبیعتا در خیابان حساسیت به اندازه محیط یک رسانه نیست و این برای طراح لباس یک مزیت است.
به نظر شما طراحی لباس ایران در چه شرایطی است؟
از 5-6 سال پیش موجی به عنوان طراحی لباس راه افتاده است که موج بسیار خوبی است ومن جزء کسانی هستم که از آن استقبال میکنم. ولی ایرادهای فاحشی هم به آن وارد است که کاملا طبیعی است چون در شروع هر کاری آدم از غلط شروع میکند و کمکم جلو رفته و کار را ویرایش میکند تا به آن مرحلهای که باید برسد. ولی آن مرحله چیست؟ طراحی لباس گذاشتن دو پارچه جذاب در کنار هم نیست. طراحی لباس بروز احساسات یک آدم در قالب پوشاک است. یک بخش از این بروز احساسات در لباسهای هنری دیده میشود که اصلا برای پوشیدن طراحی نمیشود و فقط نمایش یک حس است. من یک آلبوم دارم به نام "تولد یک حس" که اصلا برای پوشیدن طراحی نشده و حس من از یک نوستالژی و ماجراست که حالا در پوشاک تبلور پیدا میکند.
این ویژگی اندامی در کشور ما چگونه است؟
نکاتی را به عنوان کلیت به شما میگویم. خانمهای ایرانی بالاتنههای بلند و پاهای کوتاه دارند و شانههای آنها افتاده است. پوشیدن شلوارهای فاق کوتاهی که مد یک فصل بازار بود، در ایران مثل یک سم پوششی بود چون بالاتنهها را بلندتر میکرد. من اینجا برای مراجعهکنندگان اسکیس میزنم تا ببینند چه بلایی بر سر پوشش خود میآورند. تا مشتری مجاب شود که پوشیدن لگین برای سایز پای او غلط است. لباسی که میبینید برای یک مدل با قد 170 و سایز 34 طراحی شده تاثیر بصری بسیار متفاوتی با همان لباس بر تن یک خانم در سایز 40 با قد 160دارد و همانقدر که آنجا میتواند زیبا باشد اینجا میتواند بسیار زشت باشد. همانطور که ما گاه مناظری میبینیم که به نظرمان نازیبا است و این هیچ ربطی به مخالفت با آزادپوشی ندارد. من درباره زیباپوشی صحبت میکنم و پوشش را از منظر استاندارد آن میبینم. اینجا کاری به قواعد و قوانین جامعه ندارم، زیباپوشی یک مطلب دیگر است و رعایت قاعده زیباشناسی یکی از عوامل خوش پوشی است.
نظر شما درباره استفاده از نمادهای سنتی در لباس چیست؟
مشرق زمین منبع بسیار قوی از طرح و نقش است. الان اگر مجموعه آخر والنتینوvalentino را نگاه کنید کادر تمام لباسهای او کاشیهای ایرانی است. یا مجموعه دیگری که برای همه خیلی لذتبخش بود استفاده برند هرمسHermes از نقش فرشهای تبریز بود که بدون ذرهای تغییر کل تصویر فرش را روی لباس استفاده کرده بود. اروپاییها به دلیل آنکه با نقش جدیدی روبهرو شدند از آن لذت بردند ولی من ایرانی که طرح را میشناسم میبینم هیچ تغییری در طرح ایجاد نشده است و به نظر من تکراری میآید. ضعفی که در کار ما وجود دارد این است که طرحها از مخزن اولیه تاریخی خود تا قرنی که الان در آن هستیم خوب بازسازی نمیشود.
یکی دیگر از جاهایی که کار شما دیده شد لباس مریلا زارعی در جشنواره فیلم فجر بود. بحثی درباره نحوه پوشش بازیگران در صحنههای مختلف ایرانی و بینالمللی وجود دارد و گاه پوشش بازیگران با حرفهای زیادی مواجه شده است. به نظر شما بازیگران ایرانی چه رویکردی به این موضوع دارند؟
بازیگران مبحث خیلی جدی در مدسازی هستند اما اینجا هنوز این ماجرا را خیلی جدی نگرفتهاند. بازیگران ستارههایی هستند که کم یا زیاد یک بعد اسطورهای دارند و در نگاه یونگ بازیگر تنها اسطوره عصر حاضر است. یعنی کسی است که به کمک تصویر جایگاهی پیدا میکند که افراد دیگری از او پیروی میکنند. در دنیا این را خیلی خوب فهمیدهاند و به همین دلیل تمام برندها سرمایهگذاری عجیبی کردهاند که مد و حس خود را از طریق یک شخص شناخته شده به مردم نشان دهند. به همین دلیل در جهان فرش قرمزها خیلی جدی است.
و سخن پایانی...
در نهایت امیدوارم نگاه زیباشناسانه بین مردم قوی و قویتر شود و خودشان به این تشخیص برسند که غلطها را رد کنند. دوست دارم در جامعه شهری هم ببینم که زیبایی پوشش چشمنواز باشد و صدمهای که به معماری ما، به دلیل کارهای افرادی بدون پشتوانه علمی و فرهنگی خورد و مناظر چشمآزاری به وجود آورد، در لباس پوشیدن ما این وضعیت به وجود نیاید و مردم و طراحان زیبایی شناسی را طوری یاد بگیرند که چشم بسته مقلد دیگران نباشند.